به گزارش مشرق، در پی تقابل پیاپی مواضع ایران و عربستان سعودی در موارد مختلف از جمله
اوضاع سوریه، لبنان، عراق و از همه مهمتر مسئله یمن، این بار با به وقوع
پیوستن فاجعه تاثر برانگیز منا و کشته شدن تعداد زیادی از اتباع ایرانی در
این حادثه، رویارویی این دو کشور وارد فاز دیگری شده است.
گرچه پیش از این ایران و دولت سعودی در موارد بسیاری در تضاد بوده اند اما در چند سال اخیر روابط این دو کشور هیچگاه تا این پایه از وخامت نبوده است.
مخالفت دولت عربستان با بازگرداندن اجساد حجاج ایرانی به کشور و پافشاری جمهوری اسلامی ایران بر این امر سرانجام به واکنش تند مقام معظم رهبری انجامید که عدم اجابت درخواست ایران را به منزله تمایل عربستان برای وارد شدن به سطح جدیدی از رویارویی تلقی کرده بود.
این سطح از رویارویی هر چند در سخنان رهبر انقلاب به وضوح معنای نظامی در خود نداشت اما می توان اینطور استنباط کرد که ایران آمادگی هرگونه برخورد از جمله برخورد نظامی با عربستان را دارد.
پیش از این نیز سخنان برخی از مقامات عالی رتبه کشوری و لشکری و مقام معظم رهبری کمابیش چنین گمانه زنی هایی را قوت بخشیده بود، البته مقامات سعودی نیز در این نبرد لفظی از طرف ایرانی پس نیفتاده و به عناوین مختلف از جمله دخالت در امور داخلی و برهم زدن امنیت کشورهای عربی، ایران را متهم کرده اند از این دسته می توان به مصاحبه سفیر سعودی در مصر با خبرنگاران این کشور اشاره کرد که وی ایران را از آزمودن قدرت سعودی های باز داشته و نسبت به عواقب رویارویی هشدار داده بود.
تمامی رخدادهای ذکر شده زنجیره ای ایجاد کرده است تا گمانه زنی ها پیرامون امکان برخورد نظامی دو کشور قوت گیرد.
در نخستین گام برای ارزش گذاری نظامی می توان به آخرین رخداد یعنی فاجعه منا پرداخت. واکنش دولت سعودی در برابر سخنان مقام معظم رهبری عقب نشینی از مواضع پیشین و اعلام استرداد اجساد به ایران بود در حالی که سعودی در برابر رفتار دیپلماتیک دولت ایران راه خودسری و ناسازگاری پیش گرفته و نه تنها نسبت به درخواست های مقام های ایرانی با بی تفاوتی رفتار کرد بلکه در پاره ای موارد حتی دهن کجی و بی ادبی نیز چاشنی کار مقامات سعودی بوده است.
قضیه ذکر شده نشان دهنده این موضوع است که دولت عربستان از رویارویی گاه و بی گاه با ایران ابایی نداشته و از هر فرصتی برای تحقیر و بی اعتبار کردن ایران در منطقه و مجامع بین المللی بهره می جوید ولی به نظر می رسد سعودی ها برای این ماجراجویی خود حد و مرزی قائل هستند؛ هنگامی که پای برخورد نظامی به میان می آید آنها ملایم تر شده و از شدت برخوردهای خود می کاهند و این به معنی اجتناب همه جانبه عربستان از رویارویی نظامی با ایران است.
هرچند عربستان از نیروی نظامی مدرن برخوردار است لیکن بنا به دلایلی آنها از برخورد مستقیم نظامی با ایران اجتناب کرده و ترجیح می دهند از راههای غیرمستقیم به مقابله بپردازند، رویارویی نظامی با ایران در حکم نوعی تهاجم و برخورد فعال به شمار می رود اما مقابله بیشتر حالت منفعل و تدافعی دارد زیرا رخدادهای اخیر منطقه به وضوح نقش فعال ایران را درست در جهت عکس منافع سعودی ها نشان می دهد و همین موضوع باعث شده تا عربستان احساس خطر کرده و در تلاش برای باز کردن جای خود در منطقه باشد.
آنها تنها در یک اقدام منفعلانه سعی در مقابله با رفتار فعالانه ایران در منطقه داشته و با حالتی غافلگیر شده در حال فرار از این وضعیت هستند اما همه این موارد در این حد نیست که سعودی را به نبرد نظامی مستقیم ترغیب کند شاید مهمترین دلیل این بی میلی عدم تمایل آمریکا به رویارویی نظامی با ایران باشد زیرا آنها به عنوان بزرگترین شریک و پشتیبان عربستان نقش و وزن مهمی در تصمیمات سعودی ها دارند عدم تمایل آمریکا برای حضور نظامی دوباره در منطقه به خصوص در مورد مسئله سوریه و یمن، سعودی را به این نتیجه می رساند که آمریکا به هیچ عنوان مایل به افزایش تنش با ایران نیست و همین مسئله یک نشانه مهم برای عربستان است زیرا آنها نه تنها در عرصه سیاسی بلکه در عرصه نظامی و مسائل فنی و تکنیکی نبرد نیز، کاملا وابسته به آمریکایی ها بوده و بدون حضور موثر آنها قادر به حضور نظامی بلند مدت نخواهند بود که نمونه آن در مورد یمن کاملا مشهود است.
از لحاظ اقتصادی نیز کاهش قیمت نفت باعث افت شدید نقدینگی عربستان شده است در حالی که ایران در اثر تحریم ها با کاهش صادرات نفت خود صدمه زیادی از این کاهش ندیده است از طرفی دیگر هزینه های سرسام آور حمایت از وابستگان و حضور نظامی سعودی در بحرین، یمن، سوریه و عراق کمر آنها را زیر بار خود خم کرده است.
در حالی که حمایت ایران از مردم بحرین و یمن و دولت های سوریه و عراق در کمترین و پایین ترین سطح از نظر مالی و بالاترین سطح از نظر پایداری و اثردهی قرار دارد همه اینها از توان عربستان برای یک رویارویی مستقیم میکاهد.
از نظر نظامی و ژئوپلوتیک نیز موقعیت ایران در نگاه نخست شاید چندان برتر به نظر نرسد اما با کمی تامل می توان به دلیل سعودی برای ترس از این موقعیت پی برد. هر چند نیروی هوایی عربستان به لطف جنگ افزارهای پیشرفته، قوی و مدرن نشان می دهد و تمایل سعودی ها نیز در نبردهای نظامی بیشتر به رویارویی از نوع نبرد هوایی است اما آنها خود نیک می دانند که شاید آنها بتوانند جنگ را آنطور که می خواهند آغاز کنند اما نمی توانند آن را به دلخواه خود پیش ببرند و دیر یا زود برگ نبرد نظامی به زیان آنها برخواهد گشت.
با کشیده شدن جنگ بر عرصه دریایی در خلیج فارس و پس از آن به عرصه زمینی در خاک عربستان، برتری نیروی دریایی ارتش و سپاه ایران و همچنین قابلیت بالای ایران در عرصه موشکی به خصوص موشک های بالستیک دور بُرد خود را نشان خواهد داد افزون بر این نیروی زمینی ایران در هر دو بخش ارتش و سپاه چیزی در حدود 10 برابر نیروی زمینی عربستان و حتی بیش از دو برابر مجموع نیروهای زمینی کشورهای حاشیه خلیج فارس تخمین زده می شود که نشان از توان بالای ایران برای یک جنگ بلند مدت تمام عیار دارد.
عربستان به خوبی می داند که جنگ با ایران یک نبرد کوتاه مدت در ابعاد محدود نخواهد بود و با توجه به آنچه گفته شد دامنه جنگ نیز در صورت وقوع غیرقابل پیش بینی خواهد بود. همه موارد گفته شده وحشت سعودی ها را از یک رویارویی مستقیم با ایران به روشنی نشان میدهد.
گرچه پیش از این ایران و دولت سعودی در موارد بسیاری در تضاد بوده اند اما در چند سال اخیر روابط این دو کشور هیچگاه تا این پایه از وخامت نبوده است.
مخالفت دولت عربستان با بازگرداندن اجساد حجاج ایرانی به کشور و پافشاری جمهوری اسلامی ایران بر این امر سرانجام به واکنش تند مقام معظم رهبری انجامید که عدم اجابت درخواست ایران را به منزله تمایل عربستان برای وارد شدن به سطح جدیدی از رویارویی تلقی کرده بود.
این سطح از رویارویی هر چند در سخنان رهبر انقلاب به وضوح معنای نظامی در خود نداشت اما می توان اینطور استنباط کرد که ایران آمادگی هرگونه برخورد از جمله برخورد نظامی با عربستان را دارد.
پیش از این نیز سخنان برخی از مقامات عالی رتبه کشوری و لشکری و مقام معظم رهبری کمابیش چنین گمانه زنی هایی را قوت بخشیده بود، البته مقامات سعودی نیز در این نبرد لفظی از طرف ایرانی پس نیفتاده و به عناوین مختلف از جمله دخالت در امور داخلی و برهم زدن امنیت کشورهای عربی، ایران را متهم کرده اند از این دسته می توان به مصاحبه سفیر سعودی در مصر با خبرنگاران این کشور اشاره کرد که وی ایران را از آزمودن قدرت سعودی های باز داشته و نسبت به عواقب رویارویی هشدار داده بود.
تمامی رخدادهای ذکر شده زنجیره ای ایجاد کرده است تا گمانه زنی ها پیرامون امکان برخورد نظامی دو کشور قوت گیرد.
در نخستین گام برای ارزش گذاری نظامی می توان به آخرین رخداد یعنی فاجعه منا پرداخت. واکنش دولت سعودی در برابر سخنان مقام معظم رهبری عقب نشینی از مواضع پیشین و اعلام استرداد اجساد به ایران بود در حالی که سعودی در برابر رفتار دیپلماتیک دولت ایران راه خودسری و ناسازگاری پیش گرفته و نه تنها نسبت به درخواست های مقام های ایرانی با بی تفاوتی رفتار کرد بلکه در پاره ای موارد حتی دهن کجی و بی ادبی نیز چاشنی کار مقامات سعودی بوده است.
قضیه ذکر شده نشان دهنده این موضوع است که دولت عربستان از رویارویی گاه و بی گاه با ایران ابایی نداشته و از هر فرصتی برای تحقیر و بی اعتبار کردن ایران در منطقه و مجامع بین المللی بهره می جوید ولی به نظر می رسد سعودی ها برای این ماجراجویی خود حد و مرزی قائل هستند؛ هنگامی که پای برخورد نظامی به میان می آید آنها ملایم تر شده و از شدت برخوردهای خود می کاهند و این به معنی اجتناب همه جانبه عربستان از رویارویی نظامی با ایران است.
هرچند عربستان از نیروی نظامی مدرن برخوردار است لیکن بنا به دلایلی آنها از برخورد مستقیم نظامی با ایران اجتناب کرده و ترجیح می دهند از راههای غیرمستقیم به مقابله بپردازند، رویارویی نظامی با ایران در حکم نوعی تهاجم و برخورد فعال به شمار می رود اما مقابله بیشتر حالت منفعل و تدافعی دارد زیرا رخدادهای اخیر منطقه به وضوح نقش فعال ایران را درست در جهت عکس منافع سعودی ها نشان می دهد و همین موضوع باعث شده تا عربستان احساس خطر کرده و در تلاش برای باز کردن جای خود در منطقه باشد.
آنها تنها در یک اقدام منفعلانه سعی در مقابله با رفتار فعالانه ایران در منطقه داشته و با حالتی غافلگیر شده در حال فرار از این وضعیت هستند اما همه این موارد در این حد نیست که سعودی را به نبرد نظامی مستقیم ترغیب کند شاید مهمترین دلیل این بی میلی عدم تمایل آمریکا به رویارویی نظامی با ایران باشد زیرا آنها به عنوان بزرگترین شریک و پشتیبان عربستان نقش و وزن مهمی در تصمیمات سعودی ها دارند عدم تمایل آمریکا برای حضور نظامی دوباره در منطقه به خصوص در مورد مسئله سوریه و یمن، سعودی را به این نتیجه می رساند که آمریکا به هیچ عنوان مایل به افزایش تنش با ایران نیست و همین مسئله یک نشانه مهم برای عربستان است زیرا آنها نه تنها در عرصه سیاسی بلکه در عرصه نظامی و مسائل فنی و تکنیکی نبرد نیز، کاملا وابسته به آمریکایی ها بوده و بدون حضور موثر آنها قادر به حضور نظامی بلند مدت نخواهند بود که نمونه آن در مورد یمن کاملا مشهود است.
از لحاظ اقتصادی نیز کاهش قیمت نفت باعث افت شدید نقدینگی عربستان شده است در حالی که ایران در اثر تحریم ها با کاهش صادرات نفت خود صدمه زیادی از این کاهش ندیده است از طرفی دیگر هزینه های سرسام آور حمایت از وابستگان و حضور نظامی سعودی در بحرین، یمن، سوریه و عراق کمر آنها را زیر بار خود خم کرده است.
در حالی که حمایت ایران از مردم بحرین و یمن و دولت های سوریه و عراق در کمترین و پایین ترین سطح از نظر مالی و بالاترین سطح از نظر پایداری و اثردهی قرار دارد همه اینها از توان عربستان برای یک رویارویی مستقیم میکاهد.
از نظر نظامی و ژئوپلوتیک نیز موقعیت ایران در نگاه نخست شاید چندان برتر به نظر نرسد اما با کمی تامل می توان به دلیل سعودی برای ترس از این موقعیت پی برد. هر چند نیروی هوایی عربستان به لطف جنگ افزارهای پیشرفته، قوی و مدرن نشان می دهد و تمایل سعودی ها نیز در نبردهای نظامی بیشتر به رویارویی از نوع نبرد هوایی است اما آنها خود نیک می دانند که شاید آنها بتوانند جنگ را آنطور که می خواهند آغاز کنند اما نمی توانند آن را به دلخواه خود پیش ببرند و دیر یا زود برگ نبرد نظامی به زیان آنها برخواهد گشت.
با کشیده شدن جنگ بر عرصه دریایی در خلیج فارس و پس از آن به عرصه زمینی در خاک عربستان، برتری نیروی دریایی ارتش و سپاه ایران و همچنین قابلیت بالای ایران در عرصه موشکی به خصوص موشک های بالستیک دور بُرد خود را نشان خواهد داد افزون بر این نیروی زمینی ایران در هر دو بخش ارتش و سپاه چیزی در حدود 10 برابر نیروی زمینی عربستان و حتی بیش از دو برابر مجموع نیروهای زمینی کشورهای حاشیه خلیج فارس تخمین زده می شود که نشان از توان بالای ایران برای یک جنگ بلند مدت تمام عیار دارد.
عربستان به خوبی می داند که جنگ با ایران یک نبرد کوتاه مدت در ابعاد محدود نخواهد بود و با توجه به آنچه گفته شد دامنه جنگ نیز در صورت وقوع غیرقابل پیش بینی خواهد بود. همه موارد گفته شده وحشت سعودی ها را از یک رویارویی مستقیم با ایران به روشنی نشان میدهد.